جام بیرمق
***
هفتهی گذشته، لیگ قهرمانان آسیا در سکوت نسبی خبری با قهرمانی اولسان کره جنوبی به پایان رسید. به جز خبر و گزارشهای کوتاه رسانهها از پیروزی سه بر صفر اولسان مقابل الاهلی عربستان سعودی، اغلب از کنار این فینال در لابلای مرحله مقدماتی جام جهانی و مسابقات قهرمانی جوانان آسیا و جام جهانی فوتسال، بیتفاوت گذشتند. احتمالاً خیلی از فوتبالدوستان حتی در جریان هم نیستند که این فصل چه باشگاهی قهرمان آسیا شد. مسابقه کماهمیتی هم نیست، به هر حال پای «فینال لیگ قهرمانان» در میان است. اما این بازی احتمالاً در خیلی از کشورهای دیگر به جز کره جنوبی و عربستان، کسی را به وجد نیاورد. در ایران که حتی به طور کامل از تلویزیون پخش هم نشد.
تصورش را بکنید که در اروپا تا این حد به فینال لیگ قهرمانان بیاعتنا باشند. البته قیاس این دو رویداد با یکدیگر منطقی نیست. آن ستارهها، آن نظم و آن شکوه؛ هنوز شکافی عمیق بین فوتبال آسیا و اروپا وجود دارد. اما از آنجایی که لیگ قهرمانان، مهمترین رقابتهای باشگاهی آسیاست و اتفاقاً 10 سال پیش از روی مدل لیگ قهرمانان اروپا الگوبرداری شده، باید حالا یک جمعبندی شود که آیا در دورهی جدید، لیگ قهرمانان آسیا پررونقتر از قبل شده است یا نه.
مشکل بیعلاقگی
مسابقات قهرمانی باشگاهی در آسیا از همان ابتدا از کمبود توجه و بیعلاقگی رنج میبرده است. این رقابتها که قدمتی نسبتاً طولانی دارد، اولین دورهاش در سال 1967 برگزار شد. اما تنها پس از پنج سال به دلیل بیعلاقگی تیمها و کنارهگیریهای مکرر از تورنمنت، تعطیل شد و به مدت 14 سال برگزار نشد. تا اینکه از سال 1985 با آغاز موج حرفهای شدنِ فوتبال در آسیا در پایان دههی هشتاد میلادی، دوره جدید آن از سر گرفته شد. تحت عنوان «مسابقات قهرمانی باشگاههای آسیا» که به مدت 17 سال دوام داشت و اتفاقاً دیدار نهایی آخرین فصلاش هم در استادیوم آزادی تهران برگزار شد و با قهرمانی سوون سامسونگ به پایان رسید. با وجود پیشرفتهای قابل ملاحظه در جذب مخاطب و افزایش نسبی اهمیت این تورنمنت، باز هم فاصله زیاد بود. تا اینکه سال 2002، در دوران زمامداری محمد بنهمامِ بلندپرواز و با الگوبرداری از مدل موفقِ لیگ قهرمانان یوفا که 10 سال پیش از آن بازسازی و به یک رویداد جهانی تبدیل شده بود، با بهرهگیری از متخصصین بازاریابی «لیگ قهرمانان ایافسی» راهاندازی شد. با برند و نامی جدید، فرمتِ تغییر یافته، پخش تلویزیونی بهتر، شرکای تجاری بیشتر و بالطبع پاداشهای بالاتر.
هفتهی پیش دهمین فصل لیگ قهرمانان آسیا با شکل و شمایل جدیدش، با قهرمانی اولسان به پایان رسید، و باید گفت که نمیتوان از پیشرفتها و افزایش کیفیت این رقابتها نسبت به دورههای قبلیاش گذشت. اما این واقعیت را هم نمیشود انکار کرد که هنوز با یک رویداد باپرستیژِ پرطرفدار فاصله زیادی دارد. تنها اگر پاداشهای نقدی را مثال بگیریم: با اینکه حالا کل پاداشهای نقدی در لیگ قهرمانان آسیا با رشدی قابل توجه نسبت به سالهای پیشین، به حدود 15 میلیون دلار رسیده، اما هنوز فاصله با لیگ قهرمانان اروپا که کل پاداش نقدی در فصل گذشته 754 میلیون یورو بود، فوقالعاده زیاد است.
معمای تقویم
اما تنها تفاوت دو لیگ قهرمانان تنها در پاداش نقدی و گردش مالی نیست. زمانی که یوفا با کمک یک گروه متخصص بازاریابی ورزشی، روی فرمت مدل جدید کار میکرد، روی اجزای مختلفِ تشکیلدهندهی برند لیگ قهرمانان تاکید داشت که باید به صورت یکپارچه و منسجم تعریف و مدیریت شوند. یکی از آنها در کنار فرمت مسابقات و خیلی از عوامل دیگر، تقویم و زمانبندی بازیها بود. اینکه تمامی مراحل لیگ قهرمانان اروپا هر سال طبق برنامهای مشخص برگزار میشود و حتی برگزاری منظم بازیها در سهشنبه شبها و چهارشنبه شبها در ساعتی مشخص انجام میگیرد، همگی طبق برنامهریزیهای حسابشده است. اما در لیگ قهرمانان آسیا ما شاهد این نظم نیستیم. یک مشکل آشنا همان تفاوت تقویم فصل فوتبال میان شرق و غرب قاره و پیروی کنفدراسیون فوتبال آسیا از تقویم شرقی بهار تا پاییز به جای پاییز تا بهار است. هنوز هم راه حل مناسبی برای این مساله پیدا نشده و اعضای کنفدراسیون فوتبال آسیا هنوز به این اجماع نرسیدهاند که از یک تقویم هماهنگ پیروی کنند. مشکل تفاوت تقویم فوتبال در اروپا هم میان شمال/شرق و جنوب/غرب وجود دارد. اما یوفا توانسته یک تقویم ثابت را به همه اعضای خود تحمیل کند و همین تاثیر زیادی در رونق آن داشته است.
شاید مسئولان ایافسی به وسعت جغرافیایی بیشتر و تفاوتهای فاحشتر آبوهوایی و البته ساعتها در آسیا اشاره کنند. اما حتی اگر این مساله ناهماهنگی در تقویم فوتبال آسیا قابل حل نباشد، مشکل اساسیتر در جای دیگریست، آن هم در فاصله زمانی بیش از اندازه میان مراحل لیگ قهرمانان، به خصوص میان مرحله یکهشتم نهایی و یک چهارمنهایی که به بیش از چهار ماه میرسد! همین باعث میشود که تیمهای کشورهایی که تعطیلات تابستانی دارند، عملاً با تیم و بعضاً با مربی و حتی مدیریت جدیدی وارد مرحله یک چهارم نهایی میشوند. یک پیامد ساده اما مهم این فاصله زیاد این است که فوتبالدوستان با گذشت چهار ماه، ممکن است حتی از یاد ببرند که چه تیمهایی به یکچهارمنهایی راه یافتهاند! در این صورت دیگر علاقهای برای پیگیری مسابقات نخواهند داشت.
مسئلهی فینال
یک مشکل دیگرِ فرمت جدید، برگزاری فینال این رقابتهاست. اگر یوفا – با الگوبرداری از «سوپر بول» لیگ فوتبال آمریکایی - توانسته، فینال لیگ قهرمانان را تبدیل به یک رویداد مجزای جذاب تبدیل کند، ایافسی هنوز میان مدلهای مختلف برگزاری فینال سردرگم است. از برگزاری در زمین بیطرف گرفته، تا دیدار رفتوبرگشت و تکبازی به قید قرعه در زمین یکی از دو فینالیست، همگی در دورهای محک خوردهاند. مشکل اصلی برگزاری در زمین بیطرف در آسیا این است که به دلیل همین بیتفاوتی در یک کشور ثالث، عملاً تماشاگری به استادیوم نخواهد رفت. به عنوان مثال اگر اولسان کره جنوبی با گامبا اوزاکای ژاپن در تاشکند روبروی هم قرار بگیرند، باید احتمالاً در استادیومی خالی بازی کنند. به همین خاطر فینال شش فصل اول دوره جدید لیگ قهرمانان آسیا از 2002 تا 2008، به صورت رفت و برگشت برگزار شد. اما این مدل به دلیل مسافت زیاد احتمالی بین دو کشور فینالیست و کشدار شدن فینال به عنوان یک رویداد، کنار گذاشته شد و به جای آن در چهار فصل اخیر به صورت تکبازی برگزار شده است. در دو سال اول همانند اروپا محل برگزاری فینال از قبل مشخص شد. در هر دو سال استادیوم توکیوی ژاپن میزبان دیدار نهایی بود، به این دلیل که احتمال داده میشد یک تیم ژاپنی به فینال برود و در پی آن استادیوم پر شود. اما نه در سال اول و نه در سال دوم هیچ تیم ژاپنیای به فینال راه نیافت. تا اینکه ایافسی تصمیم گرفت فینال را به صورت تکبازی به قید قرعه در یکی از کشورهای دو فینالیست برگزار کند. این مدل ممکن است مساله کمبود تماشاچی و برگزاری فینال به صورت یک رویداد کوتاه و جذاب را برطرف کند، اما باعث میشود که عدالت در حق دو تیم فینالیست به طور برابر رعایت نشود.
همان طور که ملاحظه میشود، مشکلات زیاد همچنان کم نیست و لیگ قهرمانان آسیا هنوز فاصله بسیار زیادی با یک رویداد پرطرفدارِ جذاب مانند الگوی اروپاییاش دارد و به نظر میرسد که حتی با یک برنامهریزی دقیقتر، توسعهی این تورنمنت، باید فرآیند پلهبهپله و تدریجیاش را طی کند.